English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3123 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
coordinator U هماهنگ کننده
coordinating authority U مقام هماهنگ کننده
autosyn U هماهنگ کننده خودکار
sequence valve U شیر هماهنگ کننده
area coordination group U گروه هماهنگ کننده عملیات منطقه
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
antivignetting filter U صافی هماهنگ کننده نور صافی تطبیق نور
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
coordinate U هماهنگ کردن هم اهنگ کردن
market socialism U سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
prosecutors U پیگرد کننده تعقیب کننده
vibrators U ارتعاش کننده نوسان کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
gesticulant U اشاره کننده وحرکت کننده
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
presenter U ارائه کننده معرفی کننده
homager U تجلیل کننده کرنش کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
thickener U غلیظ کننده پرپشت کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
thickeners U غلیظ کننده پرپشت کننده
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
corrupter U فاسد کننده منحرف کننده
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
whetstone U تیز کننده تند کننده
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
insulator U جدا کننده عایق کننده
acknowledger U تصدیق کننده قبول کننده
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
diverting U سرگرم کننده منحرف کننده
hangers U اویزان کننده معلق کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
toaster U سرخ کننده برشته کننده
intermediaries U وساطت کننده مداخله کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
modifiers U اصلاح کننده تعدیل کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
favourer U یاری کننده مساعدت کننده
spell binder U مسحور کننده مجذوب کننده
desolater U ویران کننده متروک کننده
toasters U سرخ کننده برشته کننده
intermediary U وساطت کننده مداخله کننده
modulator demodulator U تلفیق کننده- تفکیک کننده
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
trimmer U دستکاری کننده صاف کننده
supplicants U درخواست کننده تضرع کننده
practicer U تمرین کننده مشق کننده
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
supplicant U درخواست کننده تضرع کننده
contractive U جمع کننده چوروک کننده
suberter U سرنگون کننده تضعیف کننده
sniffy U افهار تنفر کننده فن فن کننده
fuel cooled oil cooler U خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
coordinated procurement U عملیات اماد هماهنگ شده تحویل هم اهنگ شده اماد
procuring activity U یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer U ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
agent authentication U معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit U عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly U اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer U تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot U تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper U کج کننده واژگون کننده
synchronises U هماهنگ کردن هماهنگ شدن
synchronising U هماهنگ کردن هماهنگ شدن
synchronize U هماهنگ کردن هماهنگ شدن
synchronizes U هماهنگ کردن هماهنگ شدن
synchronised U هماهنگ کردن هماهنگ شدن
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
flare U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flares U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
requistioner U قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
stabilizer U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
supporting arms U نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
stabilisers U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
negative true logic U سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant U مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker U وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
ground bass U اهنگ بم مختصری که میان اهنگ ملودی و هارمونی تکرارشود
cadenza U اهنگ معترضهای که طی اهنگ یا اوازی اورده شود
cadenzas U اهنگ معترضهای که طی اهنگ یا اوازی اورده شود
analysis staff U ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket U ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater U تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumper U شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers U شوت کننده با پرش پرش کننده
out side U دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
repudiationist U رد کننده
attacking U تک کننده
attenuant U اب کننده
noncommittal U رد کننده
renunciant U رد کننده
percutient U دق کننده
crusher U له کننده
crepitant U خش خش کننده
deflective U کج کننده
squelcher U له کننده
squasher U له کننده
spurner U رد کننده
hoppers U لی لی کننده
solver U حل کننده
deletive U حک کننده
skittish U رم کننده
renunciant U کننده
fillets U پر کننده
refuser U رد کننده
commulator U یک سو کننده
whisperer U پچ پچ کننده
rebutter U رد کننده
catterer U پچ پچ کننده
bandwidth U یچ کننده
fillers U پر کننده
filler U پر کننده
puffer U پف کننده
refutative U رد کننده
refutatory U رد کننده
filleting U پر کننده
filleted U پر کننده
trackers U پی کننده
fillet U پر کننده
tracker U پی کننده
prater U پچ پچ کننده
prattfall U پچ پچ کننده
ear-splitting U کر کننده
surfy U کف کننده
swooner U غش کننده
syncopator U غش کننده
thinner U کم کننده
bender U خم کننده
fizzy U کف کننده
sensor U حس کننده
solvents U اب کننده
solvent U اب کننده
bidders U کننده
abjurer or abjuror U کننده
mitigatory U کم کننده
bidder U کننده
hopper U لی لی کننده
fluxing oil U اب کننده
wheezier U خس خس یا خر خر کننده
wheeziest U خس خس یا خر خر کننده
doer U کننده
wheezy U خس خس یا خر خر کننده
mauler U له کننده
mumbler U من من کننده
mitigative U کم کننده
doers U کننده
jaberer U پچ پچ کننده
benders U خم کننده
detersive U پاک کننده
hypnotizer U هیپنوتیسم کننده
devotionalist U عبادت کننده
igniter U مشتعل کننده
destruction fire U تیرمنهدم کننده
hypothetic U فرض کننده
diacritic U تفکیک کننده
Recent search history Forum search
2Some of my translations are missing !
1WHAT IS THE MEANING OF HANANEH
1confinement factor
1معنی lead lag compensator
4express, overexpression
1The generator is maintaining its terminal voltage at 1.0 p.u. under voltage regulator action.
2پن مرطوب کننده
2پن مرطوب کننده
1Oem
1روشنی خیره کننده صنعت
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com